یک سال گذشت ...
يك سال گذشت...
يك سال از روزى كه فهميدم تو مهمون دلم شدى گذشت
يك سال از روزى كه با يه سورپرايز ناگهانى به بابايى خبر دادم كه ديگه دو نفر نيستيم و پدر شده گذشت
يك سال از روزى كه با جعبه شيرينى رفتيم خونه مامان بزرگ تا اولين نفرى باشه كه از اومدن تو با خبر ميشه گذشت
يك سال از روزى كه همه با صداى پر از شادى باهامون تماس ميگرفتن و حضور تو رو بهمون تبريك ميگفتن گذشت
يك سال از روزى كه تو ما دو نفر و خانواده كردى گذشت
يك سال از روزى كه من مادر شدم گذشت...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی