جشن تولد یک سالگی بهارم
تولدت مبارك
تولدت مبارك عروس كوچولوى ناز مامان
روزگار چرخيد و چرخيد و چرخيد ... تا دوباره ٢١ شهريور تكرار بشه ، هرچند كه اين روز براى من زيباترين روز زندگيمه و دوست داشتم يه عالمه ٢١ شهريور توى يك سال داشته باشم
اين دفعه تدركات تولدت و از دو، سه هفته قبل شروع كردم تا به همه برنامه هامون برسم ، اما هى دل غافل كه كارا انقدر زيادن كه باز هم محتاج نيرو هاى امدادى مهربونمون شديم ، اول از همه شما رو چهارشنبه ٥ شهريور برديم آتليه ( براى عكس هاى يك سالگى و با كلى درخواست و خواهش قولش و گرفتيم كه عكس هات براى ٢٠ آماده بشه .
روز قبل از تولد خاله زهره اومد كمكمون و وقتى كه ميخواست بره خانوم دد ددرى رفت بغلش و راضى نشد بياد پايين و با خاله رفتى خونشون مهمونى و بعد از شام پست آوردن منم كلى خوشحال شدم و سريعاً دست به كار شدم تا كاراى باقى مونده رو انجام بدم اما بابايى وقتى اومد خونه و فهميد تو نيستى خيلى ناراحت شد باورش نميشد كه نيستى و گفت : "دخترم و بوس نكنم تمام خستگى روز به تنم ميمونه "
حالا خداييش من حق ندارم حسودى بكنم
( ولى جدايى از حسودى وقتى تو نيستى خونمون خيلى يخ و بى روح ميشه ، انگار تمام گرما و شادى خونه از تو مياد عشق مادر )
شب كه برگشتى خونه خسته بودى و زودى خوابيدى منم رفتم تو آشپزخونه برا آماده كردن ژله رنگين كمانى كه چه پوستى ازم كند تا آماده بشه ، فكر كن ١٢ تا لايه كه برا گرفتن هر كدوم بايد ٣٠ ، ٤٠ دقيقه ايى صبر ميكردم ، خلاصه تا ساعت ٧ صبح اين ژلهه مارو بيدار نگه داشت ، فاصله زمان هاى بينشم تزيينات خونه رو درست ميكردم
ساعت ٧/٣٠ خوابيدم و شما ساعت ٩ بيدار شدى و انقدر با بابايى سرو صدا كرديد كه منم از تخت اومدم بيرون
صبحانه خورديم و شما امروز هم رفتى مهمونى ، اين دفعه خونه خاله سميه ، چون نميخواستم خستگى و بد خوابى باعث بشه تو بد اخلاق بشى و تولد بهت خوش نگذره
بابا و شما كه رفتيد نيروهاى امدادى هم رسيدن ، خاله فاطى و خاله پوران و مهلا جان كه خدا خير زيادى بهشون بده كه اگه به خودم بود حداقل ٣ روزى طول ميكشيد تا همه چى آماده بشه
بقيه ژله ها و سالاد و تزيينات خونه رو هم انجام داديم و ساعت ٦ يعنى يك ساعت قبل از مهمونى كارها تموم شد
هورااااااااا
اين يك ساعت و هم صرف اين شد كه آماده بشيم و لباس مهمونى بپوشيم
دختر يك ساله مامان هم با خاله سميه شاد و سرحال به مهمونيشون تشريف فرما شدن
اولش كه اومدى تو خونه خيلى تعجب كرده بودى و با تعجب همه جا رو نگاه ميكردى ، حق هم داشتى خونه رنگى رنگى شده بود و همه چى عوض شده بود .
لباس هات و عوض كرديم و شدى عروس كوچولو ى مامان
اول تولد كلافه شده بودى آخه همه مانتو و روسرى تنشون بود و تو هم فكر ميكردى ميخوان برن بيرون و دختر دد ددرى مامان آويزونشون ميشد تا ببرنش دد دد وقتى ميديدى نه از جاشون تكون نميخورن ، ميرفتى آويزون يكى ديگه ميشدى تا اينكه قبول كردى اين لباس ها برا دد ددر نيست و منزل موندگارى و آهنگ ها هم كه شروع شد ديگه سرت گرم شد به قرتى بازى و دد دد يادت رفت
توى كل تولد خانوم بودى عزيزكم و اصلاً گريه نكردى و بازم ثابت كردى كه مهمون نواز خوبى هستى
حالا گزارش تصويرى از جشن يك سالگى نفسم :
کارت دعوت های رنگین کمونی
پرنسس كوچولوى مامان
كيك تولدت ، كه از كوك گرفته بوديم و فوق العاده خوشمزه بود
دختری در حال دستبرد زدن به کیک
مهمون ويژه تولد ، امير سام خان
تزیینات خونه :
تم تولدت رنگین کمانی بود و فوق العاده ار انتخابش راضی بودم ، همه چی تو خونمون رنگی رنگی بودش
در یخچال و که باز میکردی یه عالمه خوراکی رنگی فضایه خونه هم که جشن رنگها شده بوده
همه مهمون ها پیشنهاد دادن بعد از تولد تزیینات و نکنیم و بذاریم خونه تایه مدت همین شکلی بمونه ( ما هم اطاعت امر کردیم )
اینم عکس های 12 ماه زندگیت به شکل ساعت یه دنیا اومدنت و ریسه لباس های نوزادیت
عصرونه :
شربت هاى رنگى رنگى
چيپس و ماست
كاپ ميوه
اسمارتيز هاى رنگى رنگى
دختری کنار میز گیفت ها و عصرونه
شام : كباب لقمه و جوجه كباب و فينگر فود
سالاد : سالاد توپى ، سالاد فصل
دسر : ژله رولى ، ژله رنگين كمانى
گيفت مهمون هاى عزيزمون :
مجسمه پايه براى عكس
عكس بهار
شكلات چوبى رنگين كمانى
اسمارتيز
میز هدیه های جشن تولد
تشكر نامه :
تشكر ويژه از بابايى مهربون ، با وجود اينكه خودش آخر شهريور حسابى سرش شلوغ بود اما همه جا و همه جوره ما رو هميارى كردش
تشكر از فرشته هاى مهربونى كه اسمشون خاله است اما براى بهار مثل مادر زحمت ميكشن . خاله فاطى ، خاله پوران ، خاله زهره و دختر خاله مهلا كه هم تو درست كردن سالاد و دسرها و فينگر فودها كمك زيادى كرد هم توى تزيينات ( به صورت بسيار فداكارانه ايى فقط يه عالمه بادكنك باد كرد ) و بيشتر تولد هم پشت دوربين عكاسى و فيلم بردارى ميكرد ، دختر خاله عارفه هم عكس هاى قشنگ ميگرفت و در آخر ميزبان مهربون خاله سميه كه چندين بار از بهار ما نگهدارى كردن
ويه دنيا ممنون از همه مهمونامون كه با حضورشون تولد دخترم و گرم و شاد و صميمى كردن و بازكادوهاى قشنگشون ما رو شرمنده
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی